علی المرتضی شهادت ، بستر واحد بازم میشم یتیمامیر حسن سالاروند

باباجونم/ داری میری از/ پیش زینبت/ با فرقی که از هم گسسته
دل زینب/ مثه پهلوی/ مادر فاطمه/ شده غرق خون و شکسته
میشه قلب من با غصه سهیم  میخوای بری بازم من میشم یتیم
قامتم کمون میشه از غمِ             فراق مادر و این داغ عظیم
غریب کوفه یا مرتضی علی 4

درِ خونه/ برای عیا/دتت اومدن/ با ظرفای شیر باز یتیما
پاشو بابا/ منو هم مث/ یتیما بگیر/ توی آغوشت جان زهرا
چشم به راهی و فکر مادری  تو رو خدا نگو که میخوای بری
گریه های تو قاتلم شده           منم دلم شکسته، تو مضطری
غریب کوفه یا مرتضی علی 4

چاه کوفه/ نکش انتظار/ که دیگه علی/ شده راحت از آه شبها
شده راهی/ با شوقی عجیب/ با امن یجیب/ تو این شام قدر پیش زهرا
مادرم اومد از جنت و برد   غریبی که یه عمر خون دل می خورد
ولی دلم خوشه که بابام منو            به دست ساقی کربلا سپرد
غریب کوفه یا مرتضی علی 4

امیر حسین سالاروند
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]