خدیجه کبری ، محمد المصطفی رحلت زمزمه جانم به فدای راه احمدامیر عباسی

 من مادر عترت رسولم/همسنگر حضرت رسولم
در وادی خوبی و عنایت/آیینه ی رحمت رسولم
جانم شده قربان/در وادی قرآن
من کوثر و قدر و/تطهیرم وفرقان
هستیم شده وقف راه اسلام/سوزم ز شرار آه اسلام
دارایی من چو تیغ حیدر/حامی شده بر سپاه اسلام
جانم به فدای راه احمد...
 
غم از دل خسته ام گذر کرد/رزق دل خسته را شرر کرد
زنها همه ترک من نمودند/امّا خود ِ حق، به من نظر کرد
شد قبل ولادت/با سوز عجیبی
مأنوس دل من/زهرا به غریبی
او گشته تسلّی دل من/او بوده تمام حاصل من
داغی که پس از نبی ببیند/باشد همه دم مقابل من
جانم به فدای راه احمد...
 
روزی برسد که دختر من/در راه خدا شود شهیده
با روی ز کینه گشته نیلی/با قامت از جفا خمیده
گردد گل یاسم/پرپر ز جنایت
او جان بدهد در/وادی ولایت
اینها بشود مقدّمه بر/اندوه وعزای کربلایی
اشک همه میشود سرازیر/با یاد سر ز تن جدایی
مظلوم یا حسین غریب مادر...

امیر عباسی
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]