علی النقی شهادت بدون نغمه مردِ خدا و این همه تحقیر، وایِ منعلی اکبر لطیفیان

تنها امام سامره تنها چه می كنی؟
در كاروان سرای گداها چه می كنی؟

دارم برای رنگِ تنت گریه می كنم
پایِ نفس نفس زدنت گریه می كنم

باور كنیم حرمت تو مستدام بود؟
یا بردن تو بردنِ با احترام بود؟

باور كنیم شأن تو را رَد نكرده است؟
این بد دهانِ شهر به تو بد نكرده است؟

گرد و غبار، روی تو ای یار ریختند
روی سرِ تو از در و دیوار ریختند

مردِ خدا و این همه تحقیر وایِ من
بزم شراب و آیه ی تطهیر وایِ من

هرچند بین ره بدنت را كشید و بُرد
دستِ كسی به رویِ زن و بچه ات نخورد

باران نیزه، نیزه نصیب تنت نشد
دست كسی مزاحم پیراهنت نشد

این سینه ات مكان نشست كسی نشد
دیگر سر تو دست به دست كسی نشد

علی اکبر لطیفیان
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]