فاطمه الزهرا کوچه واحد ، زمزمه مادر فاتحم ز مسجد بر می گشترضا تاجیک

مادر فاتحم ز مسجد بر می گشت (به سمت خونه) 2
به من می گفت که ابر باطل به روی (حق نمی مونه) دل پریشون
از پیچ کوچه که مادرم رد شد     یه نانجیبی به راه ما سد شد
نگم چی شد....حال مادرم بد شد 2
مادر من مادر جوون من 4

مادرمو با چشم تر یه گوشه ای (من می کشوندم) 2
با بغض تو گلوم خاک چادرشو (هی می تکوندم) 2
اون نانجیب قهقهه می زد اونجا     می لرزیدم من با چشمای دریا
ناله ی من بود برا غم مولا 2
مادر من مادر جوون من 4

 

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]