فاطمه الزهرا شهادت ، بستر واحد ، زمزمه دوباره چشاشو روی هم گذاشترضا تاجیک

دوباره چشاشو/ روی هم گذاشت
با اشکای کنج/ چشای کبودش/ رو زخمای صورت/ یه مرهم گذاشت
یه آهی کشید و/ دلش پر کشید
صدای در اومد/ بابام حیدر اومد/ خودش رو به خواب زد/ بازم ناامید
نمونده توونی/ به چشمای مادر
شده پر  ز خس خس/ نفسهای مادر
میذارم سرم رو/ کف پای مادر
بازم ناامید و درمونده     چشام خیره بر این در مونده
چند تا پر میون درمونده
عزیز دلم مادر مادر 3

باز این زخم سینه/ داره می سوزه
نه از زخم سینه/ که بیشتر برای/ غریب مدینه/ داره می سوزه
دیشب روسریشو/ به سر بسته بود
با این درد پهلو/ با این درد بازو/ برا کار خونه/ کمر بسته بود
نمازای مادر /  بدون قیامه
با چشمای بسته / رو لبهاش پیامه
که حیدر تو این شهر / به مردم امامه
نمی تونه که از جاش پاشه       فقط گریه یار شبهاشه
جای دستی پای چشماشه
عزیز دلم مادر مادر 3

رضا تاجیک


دریافت فایل
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]