مسلم بن عقیل - - -- - -زمینه*كوفه چشم براهته با نيزه و تير و شمشير**احسان جاودان**- - -

گرد و خاک غربت توي كوچه ها به پا شده
كه سپاه كوفه آماده كربلا شده
آقا نيا كه كوفيا پي دونه هاي سنگن
سه ساله كه به جاي خود با شيش ماهتم مي جنگن
نيا به اين وادي غربت         نيا به اين شهر خيانت
كه مي كشم  از تو خجالت
غريب آقام 5   ای غريب آقام

بي كسم و تنها رسيده كارم به روي دار
اين دماي آخر شدم براي تو روضه دار
مي خونمت آقا من از بين دونه هاي زنجير
كه كوفه چشم براهته با نيزه و تير و شمشير
دلم پر از سوز و گدازه     كه روز و شب داره ميسازه
تموم شهر نعلاي تازه
غريب آقام 5   ای غريب آقام

با لباي تشنه مي ميرم آقا براي تو
شده دل زارم دلواپس غنچه هاي تو
پر از تلاطمه دلم چي به روز تو ميارن
نيار گلاتو، كوفيا به خدا حيا ندارن
تو رو به اون غربت مولا       به چادر خاكي زهرا
قسم ميدم برگردي آقا
غريب آقام 5   ای غريب آقام

احسان جاودان
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]