بی لطف چشمهای تو بر باد می رویم
اینجا خراب آمده، آباد میرویم
شاگرد جزء بوده و از محضرت چنان
ما کسب فیض کرده که استاد می رویم
ما را اسیر کن که در این صورت است که
زنجیر پاره کرده و آزاد می رویم
آسان بگیر بر همه، سختش نکن که ما
بی نسخه ی تو با مرض حاد می رویم
ما آهوان بیشه ی عشقیم و از قدیم
با پای خود به خانه ی صیاد می رویم
درها که قفل شد همگی از پی کلید
با هم کنار پنجره فولاد می رویم
درس وفا گرفته دل ما، گمان مبر
حالا که یار حاجت ما داد می رویم
اکنون ببین به یاد تو هستیم پس بیا
آن موقعی که ما همه از یاد می رویم
آقا مسیر بعدی ما کربلا شده
داریم از رواق گهرشاد می رویم
محمد حسین مهدی پناه
اینجا خراب آمده، آباد میرویم
شاگرد جزء بوده و از محضرت چنان
ما کسب فیض کرده که استاد می رویم
ما را اسیر کن که در این صورت است که
زنجیر پاره کرده و آزاد می رویم
آسان بگیر بر همه، سختش نکن که ما
بی نسخه ی تو با مرض حاد می رویم
ما آهوان بیشه ی عشقیم و از قدیم
با پای خود به خانه ی صیاد می رویم
درها که قفل شد همگی از پی کلید
با هم کنار پنجره فولاد می رویم
درس وفا گرفته دل ما، گمان مبر
حالا که یار حاجت ما داد می رویم
اکنون ببین به یاد تو هستیم پس بیا
آن موقعی که ما همه از یاد می رویم
آقا مسیر بعدی ما کربلا شده
داریم از رواق گهرشاد می رویم
محمد حسین مهدی پناه