پر کرده ای وجود مرا از قدیم تو
آیینه ی صفات خدای رحیم تو
آقا تمام شهر گدا و کریم تو
یاایهاالکریم ما آمدیم تو:
این دست های خالی ما را رها مکن
از خود حساب سفره ما را جدا مکن
تو آمدی و ماه خدا آبرو گرفت
خورشید در برابر روی تو رو گرفت
«باید برای بردن نامت وضو گرفت»
از دست مهربان تو امشب سبو گرفت
صلح تو اعتبار قیام حسین بود
مولا ! اطاعت از تو مرام حسین بود
صدها هزار حاتم طایی گدای تو
باید خدا غزل بسراید برای تو
عطر بهشت می وزد از ربنای تو
تنها به شوق بوسه زدن بر عبای تو
هر قاصدک به دوش نسیمی سوار شد
لبخند بر لب تو شکفت و بهار شد
هر شب میان راه تو سائل شویم ما
تا با نگاه لطف تو دعبل شویم ما
دلبر تو باش تا همگی دل شویم ما
از هرچه غیر روی تو غافل شویم ما
با دیدنت ملائکه غرق شعف شدند
افلاکیان به شوق عطایت به صف شدند
این دست های خالی ما، ایهاالکریم
چیزی عطا نما به گدا، ایهاالکریم
زر کن مس وجود مرا، ایهاالکریم
هستی من فدای تو، یاایهاالکریم
چشم تو کیمیاست مرا هم نگاه کن
دست مرا بگیر و مرا سر به راه کن
حسین علاء الدین
آیینه ی صفات خدای رحیم تو
آقا تمام شهر گدا و کریم تو
یاایهاالکریم ما آمدیم تو:
این دست های خالی ما را رها مکن
از خود حساب سفره ما را جدا مکن
تو آمدی و ماه خدا آبرو گرفت
خورشید در برابر روی تو رو گرفت
«باید برای بردن نامت وضو گرفت»
از دست مهربان تو امشب سبو گرفت
صلح تو اعتبار قیام حسین بود
مولا ! اطاعت از تو مرام حسین بود
صدها هزار حاتم طایی گدای تو
باید خدا غزل بسراید برای تو
عطر بهشت می وزد از ربنای تو
تنها به شوق بوسه زدن بر عبای تو
هر قاصدک به دوش نسیمی سوار شد
لبخند بر لب تو شکفت و بهار شد
هر شب میان راه تو سائل شویم ما
تا با نگاه لطف تو دعبل شویم ما
دلبر تو باش تا همگی دل شویم ما
از هرچه غیر روی تو غافل شویم ما
با دیدنت ملائکه غرق شعف شدند
افلاکیان به شوق عطایت به صف شدند
این دست های خالی ما، ایهاالکریم
چیزی عطا نما به گدا، ایهاالکریم
زر کن مس وجود مرا، ایهاالکریم
هستی من فدای تو، یاایهاالکریم
چشم تو کیمیاست مرا هم نگاه کن
دست مرا بگیر و مرا سر به راه کن
حسین علاء الدین