زینب کبری - - -- - -غزل مصیبت وفات*سرور من بود ای کاش**محسن حنیفی**- - -

وقت جان دادن من مادر من بود ای کاش
شاهد گریه و چشم تر من بود ای کاش

تا اذان وقت کمی مانده  که من جان بدهم
وقت مردن علیِ اکبر من بود ای کاش

شام از قبل گرفته همه ی جانم را
جان رسیده به لبم، دختر من بود ای کاش

بسترم را به سوی کرببلا پهن کنید
رو به قبله شده ام، سرور من بود ای کاش
***
دست و پا می زنم و یاد شما می افتم
زخمی خنجرشان حنجر من بود ای کاش

دفن کردند تو را با قدم مرکب ها
زیر مرکب پر من، پیکر من من بود ای کاش

تا کفن پوش کنم آن تن عریانت را
بوریا کهنه چرا؟... معجر من بود ای کاش

من زمینگیر شدم تا که زمین خورد سرت
روی نی جای سر تو سر من بود ای کاش

محسن حنیفی
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]