اشکای بابا با اشکای آب غسل میده دریا رو یه دریا
توی دل شب با دل بی تاب آب می ریزه رو تنش اسما
گل داده پیرُهن، بابا دست کشید از کار سر میذاره بازم روی شونه دیوار
گریه می کرد با گریه زخم یه مسمار
داداش حسن گریه می کرد دوباره
تا دید که گوشواره تو گوش نداره
از چشم اون بارون می باره 2
وای مادرم وای مادرم وای مادر 3
غرق خجالت کرده تموم تا غسل به زیر پیرُهن رو
با دست لرزون چشمای گریون می بنده بندای کفن رو
وقت وداع مادرمون وا کرده باز پر بغل گرفت حسین و مجتبی رو آخر
شاید بازم دم بگیره غریب مادر
بگه ز غسل دادن با دشنه ها
بازم بگه روضه لب تشنه ها
جون دادن کنار دریا 2
وای مادرم وای مادرم وای مادر 3
محسن حنیفی
دریافت فایل

توی دل شب با دل بی تاب آب می ریزه رو تنش اسما
گل داده پیرُهن، بابا دست کشید از کار سر میذاره بازم روی شونه دیوار
گریه می کرد با گریه زخم یه مسمار
داداش حسن گریه می کرد دوباره
تا دید که گوشواره تو گوش نداره
از چشم اون بارون می باره 2
وای مادرم وای مادرم وای مادر 3
غرق خجالت کرده تموم تا غسل به زیر پیرُهن رو
با دست لرزون چشمای گریون می بنده بندای کفن رو
وقت وداع مادرمون وا کرده باز پر بغل گرفت حسین و مجتبی رو آخر
شاید بازم دم بگیره غریب مادر
بگه ز غسل دادن با دشنه ها
بازم بگه روضه لب تشنه ها
جون دادن کنار دریا 2
وای مادرم وای مادرم وای مادر 3
محسن حنیفی
دریافت فایل
