جگرم آب شد از دیده تر می افتد
ناگهان پشت در خانه شرر می افتد
عربده می کشد و مشت به در می کوبد
حرمت خانه ما هم به خطر می افتد
آنقدر ضرب لگد در پس در سنگین است
تا که مادر به زمین خورد، پدر می افتد
نه فقط مادر و بابا به زمین افتادند
آن چنان زد که روی فاطمه در می افتد
عقده خیبر و بدر است که همدست غلاف
می زند بر بدنش، تا که سپر می افتد
با قد خم شده اش پای علی می ماند
پایه محکم عرش است، مگر می افتد؟!
محسن حنیفی
ناگهان پشت در خانه شرر می افتد
عربده می کشد و مشت به در می کوبد
حرمت خانه ما هم به خطر می افتد
آنقدر ضرب لگد در پس در سنگین است
تا که مادر به زمین خورد، پدر می افتد
نه فقط مادر و بابا به زمین افتادند
آن چنان زد که روی فاطمه در می افتد
عقده خیبر و بدر است که همدست غلاف
می زند بر بدنش، تا که سپر می افتد
با قد خم شده اش پای علی می ماند
پایه محکم عرش است، مگر می افتد؟!
محسن حنیفی