رقیه سادات شهادت واحد چشای تار من دیگه سو نداره بابامحسن حنیفی

چشای تار من دیگه سو نداره بابا 2
عمه می گه شدم شبیه حضرت زهرا 2
من که مجموعه ی زخم و آه و دردم
یه نگاه کن به روی کبود و زردم
تا یه جونی بگیرم بابای خوبم
تا بیام دور سرت بابا بگردم 2
بابا 2/ببین که گوشوارم شکسته   رنگ نیلی/به روی صورتم نشسته
ابتاه ثارالله 2

زخمای پیکرم بابا جون شد بی شماره 2
غصه نخور بابا اینا که عیبی نداره 2
فدای سرت همه زخم وجودم
فدای تو شم با این تن کبودم
قبله ی منه سر رو نیزه ی تو
به سوی نیزه ی تو غرق سجودم 2
بابا چرا/پرزدی روی بال نیزه   دلم سوخته/می گم که خوش به حال نیزه
ابتاه ثارالله 2

محسن حنیفی


دریافت فایل
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]