علی اصغر شهادت زمزمه خار سه شعبه تو بهشت حنجرمحسن حنیفی

قنوت گرفتمت شدی مستجاب، شدی مستجاب
از غنچه گلوت گرفتند گلاب، گرفتند گلاب
خدا کنه نبینه این و رباب، نبینه رباب
خار سه شعبه تو بهشت حنجر        پرپر زدی تو بغلم کبوتر
من بند قنداقت و پاره کردم   که دست و پا بزنی تو راحت تر
خجالتم دادی با خنده هات               حتی خجالت کشید آب فرات
از ترک و خستگی روی  لبات
می لرزه دست و، پاهام بابات شکست    انگاری تیر تو قلب من نشست
بشکن دستم، چشای تو رو بست
لالا لالا   لالایی 4

تا که جوونه بده قطره خونها، قطره خونها
خونت رو پاشیدم تو آسمونها، تو آسمونها
تا که بیاد تو رو بگیره زهرا، بگیره زهرا
تا که آروم شه دل بیقرارم                سرم رو رو گلوی تو می ذارم
خودت به من بگو گل عزیزم     این تیر و از گلوت چی جور درآرم
آروم میرم راه، با پیکر تو     می ترسه بابا، بیوفته سر تو
خدا بده صبر به مادر تو
یه غصه ای هست درباره تو     زخم نشه بازم حلق پاره ی تو
نیزه نشه وای گهواره ی تو
لالا لالا   لالایی 4

محسن حنیفی


دریافت فایل
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]