علی اصغر شهادت بدون نغمه چون جان گرفتم در برتسید محسن حسینی

دیده بگشا تا شود تنهایی من باورت
نیمه جان هستی و من چون جان گرفتم در برت

همچو گیسویت مرا این سو و آن سو میکشی
می کُشی آخر مرا با خنده های آخرت

بین میدان و حرم کردی تو سرگردان مرا
من نمی دانم چه گویم در جواب مادرت

عذر خواهی می کنم من گر نمی بوسم تو را
ای به قربان سرت، ترسم جدا گردد سرت

می کنم دفنت اگر پشت حرم، از من مرنج
تاب زیر سم مرکب را ندارد پیکرت

سید محسن حسینی
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]