حسن المجتبی ولادت بدون نغمه عشقم حسن بودمیلاد یعقوبی

اي حضرت غريب، اي پور فاطمه
جانم فداي تو، اي هستی همه
روزي به دستتان، اي معدن کرم
اي آيت العظيم، اي شاه بي حرم
عالم اسير تو، اي مرد باوقار
خشکيده سينه ام، بر من کمي ببار
با يک دلي پر از، غم سويت آمدم
آقا به حکم عشق، ديگر مکن ردم
دريا به نزدتان، چون قطره اي بود
خورشيد و ماه و نجم، چون ذره اي بود
همت غلام تو، اي کوه استوار
برق نگاهتان، چون تيغ ذوالفقار
زد طعنه بر بهشت، خشتي ز خانه ات
با هر تپش دلم، گيرد بهانه ات
زيبا جمالتان، برّان کلامتان
سلطان عالم است، ولله غلامتان
باب المراد من، عشقم حسن بُوَد
سينه زن توأم، تا جان به تن بُوَد
وندر قيامتم، ميزان تويي حسن
قرآن ناطقي، ايمان تويي حسن
تا صبح روز حشر، اي حضرت کريم
حلقه به گوشتان، پابست اين دريم

ميلاد يعقوبي
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]