دل خون و دیده ی گریون و شب تلخ شام غریبون
یه غم عظمی رو دل مولا که شده بی تاب و پریشون
وای چوبه ی تابوت زهرا با علی خون می باره
زینب کبری به لب آیات الرحمن داره
مرتضی بالای قبر فاطمه أشهد خوانده
بهر کفن و دفن زهرا دست تنها وا مانده
مرتضی شاه ولایت زیر لب گوید به زحمت فاطمه جان به سلامت
فاطمه ام الائمه
قدم سنگین علی سوی چه حریمی گشته روونه
گل یاس غم زده حیدر تو کدوم باغه؟، کی می دونه
وای صورت نیلوفریِ خانومش رو پوشونده
زیر تابوت عزیزش بی کس و حیرون مونده
لرزه های دستش و از بچه هاش مخفی کرده
این سقیفه چه بلایی بر سر او آورده
داره گل میریزه مولا بر رخ مجروح زهرا غصه دارن آسمونا
فاطمه ام الائمه
رضا تاجیک
یه غم عظمی رو دل مولا که شده بی تاب و پریشون
وای چوبه ی تابوت زهرا با علی خون می باره
زینب کبری به لب آیات الرحمن داره
مرتضی بالای قبر فاطمه أشهد خوانده
بهر کفن و دفن زهرا دست تنها وا مانده
مرتضی شاه ولایت زیر لب گوید به زحمت فاطمه جان به سلامت
فاطمه ام الائمه
قدم سنگین علی سوی چه حریمی گشته روونه
گل یاس غم زده حیدر تو کدوم باغه؟، کی می دونه
وای صورت نیلوفریِ خانومش رو پوشونده
زیر تابوت عزیزش بی کس و حیرون مونده
لرزه های دستش و از بچه هاش مخفی کرده
این سقیفه چه بلایی بر سر او آورده
داره گل میریزه مولا بر رخ مجروح زهرا غصه دارن آسمونا
فاطمه ام الائمه
رضا تاجیک