فاطمه الزهرا کوچه زمینه سلام ما به آن گل یاس کبودمحسن حنیفی

به نام فاطمه سلام و صد درود
سلام ما به آن گل یاس کبود
وای 3     مادر زینب
میان کوچه ای پر از گرد و غبار
شکسته فاطمه شکسته ذوالفقار
از کوچه رد نمی شد اون روز ای کاش    مادرم و می زد جلوی داداش
یک طرف مادرم افتاده و                    یک طرف افتاده گوشواره هاش
وای 3     مادر زینب

پرستوی علی شکست بال و پرش
حسن رو مادرم گرفته در برش
آه می کشید مادر می گفت وای کمرم   حسن می گفت به زیر لب وای مادرم
مادرم اشک داداش و گرفت و گفت           مردی شدی گریه نکن ای پسرم
وای 3     مادر زینب

محسن حنیفی


دریافت فایل
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]