فاطمه الزهرا بستر زمینه آتیش را به کجا برده؟رضا تاجیک

مادر  پلکی بزن  آهی بکش حرفی بزن با من
مادر  دستی بکش روی سرم ای لاله پیراهن
نه جواب سلامی      نه حرفی نه کلامی
نماز تو نداره          نه قنوت و نه قیامی
مادر! آسمون غم  مادر بارونی
مادر! تو برای رفتن خیلی جوونی

مادر  هر غصه ات را با عزیزت در میان بگذار
مادر  بهر دل حیدر تو معجر از سرت بردار
چه غمهايي کشیدی     از این دنیا بریدی
نمونده جسمی از تو       تو بستر ناپدیدی
مادر شعله ی آتیش را* به کجا برده؟
مادر چی به حال و روز ابروت آورده
مادر آسمون غم مادر بارونی...

مادر بر روی در یک لکه خون از تو به جا مانده
مادر  بر چادر خاکی تو چند رد پا مانده؟
به پیش چشم حیدر  داری میشی تو پرپر
به پیش چشمای من   گرفتی زخم بستر
مادر! کاسه ی صبرم دیگه شده لبریز
مادر! یا علی بگو و از زمین برخیز
مادر آسمون غم مادر بارونی...

رضا تاجيك
* را : محاوره ي راه
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]