فاطمه الزهرا بستر زمزمه خدایا مرگ من و برسوناحسان جاودان

خوب میشه حال مادر، اسما    برای چی تابوت میاری
شدی تو نا امید از حالا   مگه مادر رو دوست نداری
پر میشه خونه باز از نفساش
راه میره باز دوباره رو پاهاش
عیبی نداره خودم میخرم    باز گوشواره براش
***
اگه بره مادر از اینجا   به جون بابامون میمیرم
اینقده میخونم دعا تا     شفاشو از خدا بگیرم
میشه که باز تو نماز شبش
میون اشکا و سوز تبش
(خدایا مرگ من و برسون)      نباشه رو لبش
****
ببین دلم یه دریا خونه    آخه نمیدونی چی دیدم
به خدا که فقط تا خونه    دست مادر رو میکشیدم
چشمایی که دیگه سو نداره
روز و شب از مصیبت می باره
نمی تونه هنوز پلکاشو از     کوچه هم بذاره

احسان جاودان

سبك 560

دریافت فایل
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]