فاطمه الزهرا بستر واحد ، زمزمه حسينت و صدا کنرضا تاجیک

پاشو از جا دلبري کن   برا زينب مادري کن  از رخت وا روسري کن
رنگم از رخم پريده   جون من به لب رسيده   نفسام شده بريده   
اي همه سوز و گدازم    غم مخور اي دلنوازم   بيت الاحزان و مي سازم
مادر بيا براي آرزوت گريه کنيم
مادر  بريم سر قبر عموت گريه کنيم
مادر   تا که شفا پيدا کني دعا دارم
مادر صورتم و من کف پاهات ميذارم
پاشو تو رو خدا   از من نشو جدا    نگذار حسين و تنها2
يازهرا  مادر چشاتو وا کن
يازهرا حسينت و صدا کن
 

پاشو اي يار ولايت  نيگا کن تو شهر غربت   اومده سلمان عيادت
مادرِ اسير دردم  الهي دورت بگردم   هوس غذاتو کردم
من خوابم نبرده شبها   بيا باز مثل قديما  بگو قصه هاي بابا
مادر   قصه بگو ز ذوالفقار برا حسين
مادر قصه ي بدر و احد و جنگ حنين
مادر برام ز خواستگاري پدر بگو
مادر  قصه ي ازدواج و اون سپر بگو
دارم بهونه ها   يار  شير خدا   نگذار حسين و تنها2
يازهرا  مادر چشاتو وا کن
يازهرا حسينت و صدا کن

 

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]