فاطمه الزهرا شهادت زمزمه خدا حافظ ای دختر مهربانمامیرحسین الفت

خدا حافظ ای کوچه های مدینه    خدا حافظ ای شهر اندوه و کینه
خدا حافظ ای غربت حاکی من         خدا حافظ ای چادر خاکی من
خدا حافظ ای کوکب آسمانم           خدا حافظ ای دختر مهربانم
خدا حافظ  ای ناله و آهم
خدا حافظ ای عمر کوتاهم
سه ماهه که در بستر افتادم
از آن لحظه که بسته شد راهم
امان ای دل، ای امان ای دل

مدینه به فریادم عادت نداری   زدستم تو هم خواب راحت نداری
شکسته شده اجر و قربم مدینه    مرا می کشد درد این زخم سینه
ندیدم به غیر از علی در تو مردی   شده صورتم آبی لاجوردی
خداحافظ ای شهر پیغمبر
خداحافظ ای غربت حیدر
برو بشنو ای شهر پر کینه
همه روضه های مرا از در
امان ای دل، ای امان ای دل

در خانه ام را به آتش کشیدند   صدای مرا پشت در می شنیدند
فشار در و میخ و پهلو و آتش   مگر محسن من چه بوده گناهش
لگدها زدند تا که در را شکستند      دو دست علی را غریبانه بستند
بهار دلم را خزان کردند
علی را به مسجد روان کردند
دو دستم به شال علی بود و
دو دست مرا ارغوان کردند
امان ای دل، ای امان ای دل

امیر حسین الفت
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]