حسن المجتبی شهادت زمینه خواب چشات و می بینمامیرحسین الفت

از کوچه ها وقتیکه رد میشم   زخم زبون میزنه آتیشم
زندگی تو درد و بلا سخته  رد شدن از این کوچه ها سخته   دیدن قنفذ به خدا  سخته
یاد روضه ها دلم خونه    وقتی که میخوام برم خونه    رد میشم ولی غریبونه
هنوز رو دیوار کوچه   جای پنجه ی مادره 2
تو کوچه ها رد خونی       ز شکنجه ی مادره
مادر بذار بشکنه بغض گلوی حزینم
مادر هنوزم شبا خواب چشات و می بینم 2

هنوزم از داغ تو محزونم   حس میکنم دستت و رو شونم
نمیره هرگز غم تو از یاد   میون کوچه می زدم فریاد   گوشواره هات روی زمین افتاد
یاد کوچه ی بنی هاشم   گریه می کنم همش دائم    روضه می خونم برا قاسم
همونایی که تو کوچه شنیدن فریادم و  2
هنوز همون نانجیبا می کشن سجادم و
مادر تو که دیدی چه جوری شکسته غرورم
مادر کسی جز تو نشد دیگه سنگ صبورم

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]