موضوع نامشخص - بدون دسته بندی ، حسین الشهید اربعین واحد زائر تو در اربعینممیثم میرزایی

ای رهبر نیزه نشینم  ای دلستان مه جبینم
خدا قسمت کرده برادر   زائر تو در اربعینم
نرفت از یاد من غوغای گودال           چهل روز غمت گشته چهل سال
رنگم زرده؛ دلم پر درده
دشمنت زینب و آواره کرده
دیدن سرها روز عاشورا
 برادر ما رأیت الّا جمیلا
حسین   وای

سفر کردم پی سر تو   سر بدون پیکر تو
هرجا رفتم طعنه شنیدم   بودم سپر بر دختر تو
دلیل اینکه گشتم مثل مادر              «چهل منزل کتک خوردم برادر» *
کس ندیده؛ رنگم پریده
برگشتم از سفر قامت خمیده
دلبر من! برادر من!
کهنه پیراهنی شد معجر من
حسین   وای

نور چشمان تر زینب    بنشین دمی در بر زینب
شیب الخضیب باور ندارم   تو هستی برادر زینب
پس از تو زندگیه من تباهه                 برادر موندن بی تو گناهه
دین و آئینم؛ ذکر و تسکینم
ای کاش از حنجرت بوسه برچینم
بی تو دلگیرم؛ از غمت پیرم
دعا کن بعد تو من هم بمیرم
حسین   وای

* استاد گرانقدر حاج غلامرضا سازگار

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]