عسل خوردم از دست پاک عمو – شکر حق که شدم سینه چاک عمو
عمو جان ببین حال و روز مرا – بین مقتل شده قامتم زیر پا
مثل برگ خزانم نمانده توانم
به خاک و به خون صید گشته نهانم
با نوای بی نوایی می کشم آه تا بیایی دیده بر رویم گشایی
*****
تو که سایه ات بوده روی سرم – هر کجا تو عمو بوده ای پدرم
بیا جای بابا به قتلگهم – مانده منتظر مقدمت نگهم
زخمی تیر و سنگم گرفته به چنگم
ببین لاله چین کرده است لاله رنگم
جای بابا بین میدان قاسم تو شد رجز خوان گشته ذکرم یا حسین جان
*****
فضا پر شد از عطر و بوی تنم – شد لباس تنم جامه ی کفنم
نفس در گلویم بریده شده – قامتم همچو سقا کشیده شده
گر چه تشنه ی آبم شده خون خضابم
گرفته زمن نعل کینه گلابم
بی کسم در بین صحرا ای عمو جان ، جان بابا سینه ام شد مثل زهرا(س)
مجتبی صمدی
سبک زمزمه