مسلم بن عقیل - - -- - -زمزمه - واحد *يه قافله ياس كبود**رضا تاجیک**- - -

نامه نوشتم كه بيا    مي سوزم از عمق وجود
چه كاري كردم اي خدا   نيت من كه اين نبود
دارم مي بينم توي خواب     يه قافله ياس كبود 
دل غريبم بي قراره
پشيموني سودي نداره
يه كوچه گردِ   اسير دردِ   غريب و بي كس ديار ماتمم
دارم مي خونم   خودم ميدونم   روضه اولين شب محرمم
روضه می خونم   با چشم غرق ستاره ام   سلام حسين زهرا(س)
دل پريشونم       با قلب غرق شراره ام     سلام حسين زهرا(س)
با لب تشنه       مهمون دارالعماره ام        سلام حسين زهرا(س)
حسین
..........................
به زير لبهام مي خونم    آيه هاي سوره ی دهر
زندگي تو كوفه شده      آقا برام شبيه زهر
حرومه مهر و عاطفه    تو رسم اين مردم شهر
نانجيبا چشم انتظارند
حتي يه جو غيرت ندارند
صحبت فصل  بهار و ميوه  صحبت باغ و گل دروغه به خدا
تشنه به خون  پاك تو هستند  بازار نيزه ها شلوغه به خدا
وا مصيبتا      رو زيوراي دخترت       قيمت گذاشتن مردم
واي من سر     چشم علمدار لشگرت    قيمت گذاشتن مردم
دعوا شده و      براي اون انگشترت      قيمت گذاشتن مردم
حسین
...............................
تو ميدون اصلي شهر    جمع شدن اين نامردما
شهر و دارن گل مي زنن       به پاي مقدم شما
جماعت آماده ميشن        براي جشن نيزه ها
تو دستشون سلاح جنگه
پشت بوماشون پر سنگه
آيه دفع   بلا مي خونم  فقط بايد براي تو دعا کنم
جون به لب اومد چطوري بايد  آقا تو روي زينبت نیگا كنم
 من شنیده ام      برای قلب پر آذرت        حرمله نقشه داره
واي من حسين      براي چشم دلاورت      حرمله نقشه داره
بين قتلگاه           برا  يتيم برادرت          حرمله نقشه داره
حسین

رضا تاجیک
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]