خدیجه کبری ، محمد المصطفی رحلت زمینه بارون،غم تورضا تاجیک

بارون،  غم تو،  تو نگاهم چکیده      میدونم، شبای، بی مادری رسیده
دل من و دو نیم میکنی      با غصه ها سهیم میکنی
با چه دلی داری میری و       دخترت و یتیم میکنی
با اینکه مادر تو خیلی سختی کشیدی
ولی مگه غربت بابام و ندیدی
چرا داری پر میگیری و دل بریدی
مادر، مادر، مادر، مادر

دل من، کنارت،   داره روضه میخونه      پدرم، تا ابد،  مدیون تو می مونه
شبیه تو مبارزه با         قوم ستمگری میکنم
با سن کم برای بابا      بعد تو مادری میکنم
داری میری همسر فداکار بابا
کار تو مونده رو دوش ام ابیها
خونه بدون تو میشه مهمون غمها
مادر، مادر، مادر، مادر

دل من، دل تو، داره آتیش میگیره    الهی، که گلت، برای تو بمیره
دعا بکن مادر من      که بعد تو زود بمیرم
تو جوونی تو صحن بقیع       کنارت آروم بگیرم
بارون غصه تو چشم پاکت میشینه
سفارش من رو میکنی به مدینه
مگه قراره نگاه من چی ببینه
مادر، مادر، مادر، مادر

رضا تاجیک

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]