احمدا فخر نما، ما بـه تـو کوثر داديم
کوثـري پاکتـر از روح مطهـر داديم
بعـد قـرآن بـه تـو قرآن مکرر داديم
بهترين گوهر خود را به پيمبر داديم
قدر اين گوهر يکدانه بدان يا احمد
ايـن بـوَد کوثرتو، صل لربک، وانحر
خصم تو ابتر و شـأن تو به قرآن اين است
يمِ نـور و صـدف لؤلؤ و مرجـان اين است
پيکر خوبتر از جانِ تو را جان، اين است
دخت تو، کفو علـي، مام امامان اين است
مَلَک و روح کنـد فخر به ريحانه تو
بحر توحيد، شرف يافت ز دردانه تو
نور اگر خلق شـد از جلـوه ربـاني اوست
وجـه ناديـده مـا صـورت نـوراني اوست
چـارده اختـر توحيـد بـه پيشاني اوست
ذکر جن و مَلک و حور، ثناخواني اوست
اين همان خير کثير است که در قرآن است
هــل اتــي و زمـر و بيّنــه و فرقــان است
اين همــان فاطمـه ماست، کمـالش بنگر
ســوره نــور بخـوان و بــه جمـالش بنگر
تو کـه خود خُلق عظيمي به خصالش بنگر
اوست همچون تو، تويي او، به جلالش بنگر
صلـوات از طـرف مـا و تو و شوهر او
به چنين دختر و مام و پسر و دختر او
ليله القــدرِ تـو و فاطمه ما اين است
برتر از آسيه و مريم و حوا اين است
آيت العظمــي، صديقــه کبري اين است
روح ما بين دو پهلوي تو، زهرا اين است
به خديجه بده از جانب ما اين پيغام
که ز ما بر تو و بر فاطمهات باد سلام
اين چــراغ سحـر تو است، مبارک باشد
هم صدف هم گهر تو است، مبارک باشد
بـاغ و نخـل ثمـر تو است، مبارک باشد
پـارهاي از جگــر تو است، مبارک باشد
مکتب زنده توحيد، از او ميماند
تا ابد نسل تو جاويد از او ميماند
مصدر علم خدا، بانوي عالم، زهراست
مـادر آدم و ريحانـه خاتــم زهراست
برتر از آسيه و هاجر و مريم زهراست
راضيه، مرضيه، زهراي مکرم، زهراست
سر و جان همـه خوبان جهان قربانش
نه شفاعت که قيامت همه در فرمانش
کيست زهرا؟ که خدا نازد بر خلقت او
طينت ختم رسل ميدمد از خصلت او
بـوي «تطهير» دهد پيرهنِ عصمت او
جاي گلبوسه احمد به سر و صورت او
اوليـا لالــه خندان گلستان وياند
انبيا روز جزا دست به دامان وياند
انبيـا خـم بــه حضورش همه حتي پدرش
مَلَک و روح، پـر و بــال زنــد دور سرش
چون علــي پيرهــن سبــز ولايت به برش
عزت و غيرت و مردي و شرف، خاکِ درش
نه عجب فضه ز مريم دل اگر بربايد
يــا کــه از قنبـر او کار مسيحا آيد
روز محشر سخن عالميان يا زهراست
دستگيري همه خلق خدا با زهراست
بانــوي مُلک خداوند تعالي زهراست
ذکر سادات بني فاطمه زهرا زهراست
آري آن روز که عجز همه را مينگرند
عــزت و سلطنت فاطمـه را مينگرند
به امامان قسـم آن روز، امامت با اوست
به کريمان دو عالم، که کرامت با اوست
انبيـا يکســره گوينـد: زعامت با اوست
به خـدا رهبــريِ روز قيــامت با اوست
فاطمـه روز جـزا مادر رستاخيز است
چادر خاکي او بر همه دستآويز است
صحنـه محشـر، برپـا نشود بي زهرا
درِ رحمت به کسي وا نشود بي زهرا
هيچ پروندهاي امضـا نشـود بي زهرا
هيـچ قانونـي، اجــرا نشود بي زهرا
اگر از روز جزا واهمه داريم همه
به عنايات خدا فاطمه داريم همه
اي بــه فرمان خداي احد داور، تو
دوزخ و نار به فرمان تو و شوهر تو
پدرانـم بــه فـداي پدر و مادر تو
مادرانم به فـداي پسر و دختـر تو
بــا همــه دامـنِ آلــوده و کــوه گنهـي
چه شود گر کني از لطف به «ميثم» نگهي
استاد غلامرضا سازگار
کوثـري پاکتـر از روح مطهـر داديم
بعـد قـرآن بـه تـو قرآن مکرر داديم
بهترين گوهر خود را به پيمبر داديم
قدر اين گوهر يکدانه بدان يا احمد
ايـن بـوَد کوثرتو، صل لربک، وانحر
خصم تو ابتر و شـأن تو به قرآن اين است
يمِ نـور و صـدف لؤلؤ و مرجـان اين است
پيکر خوبتر از جانِ تو را جان، اين است
دخت تو، کفو علـي، مام امامان اين است
مَلَک و روح کنـد فخر به ريحانه تو
بحر توحيد، شرف يافت ز دردانه تو
نور اگر خلق شـد از جلـوه ربـاني اوست
وجـه ناديـده مـا صـورت نـوراني اوست
چـارده اختـر توحيـد بـه پيشاني اوست
ذکر جن و مَلک و حور، ثناخواني اوست
اين همان خير کثير است که در قرآن است
هــل اتــي و زمـر و بيّنــه و فرقــان است
اين همــان فاطمـه ماست، کمـالش بنگر
ســوره نــور بخـوان و بــه جمـالش بنگر
تو کـه خود خُلق عظيمي به خصالش بنگر
اوست همچون تو، تويي او، به جلالش بنگر
صلـوات از طـرف مـا و تو و شوهر او
به چنين دختر و مام و پسر و دختر او
ليله القــدرِ تـو و فاطمه ما اين است
برتر از آسيه و مريم و حوا اين است
آيت العظمــي، صديقــه کبري اين است
روح ما بين دو پهلوي تو، زهرا اين است
به خديجه بده از جانب ما اين پيغام
که ز ما بر تو و بر فاطمهات باد سلام
اين چــراغ سحـر تو است، مبارک باشد
هم صدف هم گهر تو است، مبارک باشد
بـاغ و نخـل ثمـر تو است، مبارک باشد
پـارهاي از جگــر تو است، مبارک باشد
مکتب زنده توحيد، از او ميماند
تا ابد نسل تو جاويد از او ميماند
مصدر علم خدا، بانوي عالم، زهراست
مـادر آدم و ريحانـه خاتــم زهراست
برتر از آسيه و هاجر و مريم زهراست
راضيه، مرضيه، زهراي مکرم، زهراست
سر و جان همـه خوبان جهان قربانش
نه شفاعت که قيامت همه در فرمانش
کيست زهرا؟ که خدا نازد بر خلقت او
طينت ختم رسل ميدمد از خصلت او
بـوي «تطهير» دهد پيرهنِ عصمت او
جاي گلبوسه احمد به سر و صورت او
اوليـا لالــه خندان گلستان وياند
انبيا روز جزا دست به دامان وياند
انبيـا خـم بــه حضورش همه حتي پدرش
مَلَک و روح، پـر و بــال زنــد دور سرش
چون علــي پيرهــن سبــز ولايت به برش
عزت و غيرت و مردي و شرف، خاکِ درش
نه عجب فضه ز مريم دل اگر بربايد
يــا کــه از قنبـر او کار مسيحا آيد
روز محشر سخن عالميان يا زهراست
دستگيري همه خلق خدا با زهراست
بانــوي مُلک خداوند تعالي زهراست
ذکر سادات بني فاطمه زهرا زهراست
آري آن روز که عجز همه را مينگرند
عــزت و سلطنت فاطمـه را مينگرند
به امامان قسـم آن روز، امامت با اوست
به کريمان دو عالم، که کرامت با اوست
انبيـا يکســره گوينـد: زعامت با اوست
به خـدا رهبــريِ روز قيــامت با اوست
فاطمـه روز جـزا مادر رستاخيز است
چادر خاکي او بر همه دستآويز است
صحنـه محشـر، برپـا نشود بي زهرا
درِ رحمت به کسي وا نشود بي زهرا
هيچ پروندهاي امضـا نشـود بي زهرا
هيـچ قانونـي، اجــرا نشود بي زهرا
اگر از روز جزا واهمه داريم همه
به عنايات خدا فاطمه داريم همه
اي بــه فرمان خداي احد داور، تو
دوزخ و نار به فرمان تو و شوهر تو
پدرانـم بــه فـداي پدر و مادر تو
مادرانم به فـداي پسر و دختـر تو
بــا همــه دامـنِ آلــوده و کــوه گنهـي
چه شود گر کني از لطف به «ميثم» نگهي
استاد غلامرضا سازگار