فاطمه الزهرا شهادت زمزمه تا لحظۀ آخر...سید محسن حسینی

بیمار تو هستم من و هستی تو طبیبم
 نام تو بود بر لبم ای یار غریبم
با آنکه سرا پا من رنجم و دردم      تا لحظۀ آخر دور تو بگردم
مظلوم علی جان – مظلوم علی جان
از روز ازل بسته به گیسوی تو بودم
بین در و دیوار دعاگوی تو بودم
باید که بگردم من دور سر تو     هستی تو امیر و من هم سپر تو
مظلوم علی جان – مظلوم علی جان
ای آنکه نگاه تو شفا هست برایم
ماندم که چسان دیدۀ خود را بگشایم
دانم که تو هستی بالای سر من      اما نشود باز چشمان تر من
مظلوم علی جان – مظلوم علی جان
ای شمع ببین سوخته پروانه ات امشب
ای خانه نشین می روم از خانه ات امشب
یک لحظه علی جان تو رو سوی من کن  خاکستر من را امشب تو کفن کن
مظلوم علی جان – مظلوم علی جان
گویم که چه در کوچه و در راهگذر شد
ای کعبۀ من صورت من همچو حجر شد
با ذکر علی جان من لب بگشودم      ای دلبر مظلوم من یار تو بودم
مظلوم علی جان – مظلوم علی جان

سيد محسن حسيني
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]