دفاع مقدس - - -- - -عید بدون بابا- - -


سالي گذشت ، باز نيامد وعيد شد
گيسوي مادر از غم بابا سپيد شد

امروز هم نيامد و غم خانه را گرفت
امروز هم دو مرتبه باران شديد شد

مادر کنار سفره کمي بغض کرد و گفت
امسال هم بدون تو سالي جديد شد

ده سال تير و آذر و اسفند و... خون دل
تا فاو و فکه رفت ولي نااميد شد

ده سال گريه هاي مرا ديد وگريه کرد
اما به من نگفت چرا ناپديد شد

ده سال رنگ پنجره هاي اتاق من
هم رنگ چشم هاي سياه سعيد شد

بعد از گذشت اين همه دلواپسي و رنج
مادر نگفته بود که بابا ، شهيد شد!
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]