علی الرضا زیارت ، شهادت بدون نغمه يوسف اشکسید رضا موید

تا يوسف اشکم سر بازار نيايد
کالاي مرا هيچ خريدار نيايد
در سوز جگر مصلحت ماست که ما را
غير از جگر سوخته در کار نيايد
خارم من و در سينه من عشق شکفته است
تا خلق نگويند گل از خار نيايد
بيمار فراقم من و وصل است دوايم
تدبير به کار من بيمار نيايد
يک عمر به درگاه رضا رفتم و حاشاک
بر ديدن اين دلشده يک بار نيامد
اي حجت هشتم که خدا خوانده رضايت
مدح تو جز از ايزد دادار نيايد
خود را به تو بستم که منم نوکر کويت
از نوکريم گر که تو را عار نيايد
ما عافيت از چشم تو داريم که گويد
بيمار به دلجويي بيمار نيايد
نوميدي و درگاه تو، بي سابقه باشد
هر کار ز تو آيد و اين کار نيايد
آخر به کجا روي کند اي همه رحمت
گر در بر تو شخص گرفتار نيايد
ديدم همه جا بر در و ديوار حريمت
جايي ننوشته است گنهکار نيايد
جاروکش درگاه توام همچو "مؤيد"
زين بيش از اين بنده دربار نيايد

استاد سيد رضا مؤيد

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]