کاروان برگشته مدینه – کاروانی که دل غمینه
بانوی کاروان گرفته – پیرهنی رو به روی سینه
اگه زینب دل تو دلش نیست- اگه یاری مقابلش نیست
هیچ کسی پای محملش نیست – روضه کربلا همینه
رسیده کاروان گلای ارغوان
خدا- آمده زینب از سفر دیده نالان و خونجگر
حسین یابن الزهرا
دیگه اون سایه سرش کو؟-یادگارای مادرش کو؟
پیش پای محمل زینب-پای عباس و اکبرش کو؟
نداره کاری غیر ناله-زنده موندن براش محاله
بعد از اون دختر سه ساله-که می گفتن موی سرش کو؟
رسیده کاروان گلای ارغوان
خدا- آمده زینب از سفر دیده نالان و خونجگر
حسین یابن الزهرا
می ره زینب با دل مضطر-به سر تربت پیمبر
از همون جا می شینه از دور- درد دل می کنه با مادر
می گه این پیرهن حسینه- این همون جوشن حسینه
جای زخم تن حسینه-که برام مونده از برادر
حسین ای بی کفن حسین دور از وطن
خدا- آمده زینب از سفر دیده نالان و خونجگر
حسین یابن الزهرا
امیر حسین الفت
به این سبک خوانده می شود