موضوع نامشخص - بدون دسته بندی ، حسین الشهید اربعین زمینه برادر رسیدم با کوله بار فغانرضا تاجیک

برادر رسیدم   با کوله بار فغان
دلم شد اسیر   نوازشای خزان
رمق نمانده به جانم   ببین تو قدکمانم  تو ماجرای محن
به روی خاک مزارت   نوشته ام بی قرارت   شهید تشنه ی من
نمیره بیرون از دلم   روایت شهادتت
بعد یه اربعین غم  اومده ام زیارتت

می بارم رو قبرت  شبیه ابر بهار
شکستم ز داغت  امیر نیزه سوار
به پا کنم ز غم تو  کنار این حرم تو   مجلس پر تب تو
که یادگاری بمونه   عالم ز غصه بخونه   با اشک زینب تو
نمانده راه چاره ام   پر از غم و شراره ام
سوغاتیمو ببین حسین  اینه لباس پاره ام

گرفته به سینه  یه مشک پاره رباب
می بوسه  لب مشک با دیده های پرآب
یه دشت پر ز مصیبت  با خاطرات اسارت جنایتای عدو
دلم رو میزنه آتش  سکینه میگیره از من  سراغ قبر عمو
اسیر غم و ناله ام    غصه شده حواله ام
سرمو پایین میگیرم   عزادار سه ساله ام

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]