خوناب دل از جام عشق او بنوشم همراه شعر محتشم من در خروشم
رخت سیاهی که مهیا کرده زهرا امشب برای شاه مظلومان بپوشم
آمد محرم ایام ماتم
ای دل بسوز ای دل بسوز از داغ یاران
بهر پذیرایی رسیدند نیزه داران
ماه محرم ماه دشت خون دمیده امشب نسیم غصه بر جانم وزیده
دلهای عالم سوزد امشب چون زمان آوارگی زینب کبری رسیده
دل بی قرار است در فکر یار است
یک لحظه چشم از عشق عالم برندارد
دست حسین را بین دستش می فشارد
لعنت به آنها که به قتلش صف کشیدند آوای هل من ناصر او را شنیدند
آنها که از مال حرام پر خورده بودند در کربلا ارباب ما را سر بریدند
زهرا به آه است در قتلگاه است
زهرا مگر چه صحنه هایی دیده آنجا
خاکم به سر غش کرده عالم غرق غوغا
رضا تاجيك