محمد الجواد شهادت نوحه ، زمزمه خون شد از غمغلامرضا سازگار

خون شد از غم دل من سوخته حاصل من
با که گویم که شده یار من قاتل من
ای پدر کن نگهم خانه شده قتلگهم
جگر سنگ بسوزد به شرار دل من
ای خدا مظلومم
****
رفته طاقت ز تنم جان رود از بدنم

نتوانم که دگر دست و پایی بزنم
یار سنگین دل من بر تن من تاب نداد
جگرم سوخت و یک قطره به من آب نداد
ای خدا مظلومم
****
از نفس افتادم در قفس جان دادم

از چه خود صیادم نکند آزادم
ای پدر مشکل تو مشکل من گردیده
دختر قاتل تو قاتل من گردیده
ای خدا مظلومم

استاد غلامرضا سازگار
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]