فاطمه معصومه زیارت ، رحلت ، ولادت بدون نغمه ترکیب بند میلادیوسف رحیمی

وقتي دلم کنار ضريح تو جا گرفت
نوري ز فيض کوثر حُسن شما گرفت
يادم نمي رود که ز الطاف مرقدت
هر بار قلب مرده ترينم شفا گرفت
از ابتدا که شيعة عشق شما شدم
فهميده ام که چشم تو خانم مرا گرفت
هر صبح بر منارة تو بوسه زد نسيم
تا از کرامت حرم تو صفا گرفت
وقتي به صحن آينه ات آمدم دلم
رنگي به روشنايي آئينه ها گرفت
همواره آسمان حريم تو آبي است
از بس که صبح گنبد تو آفتابي است
 ***
از مرقدت شميم مناجات مي رسد
بر دامنت توسلِ حاجات مي رسد
وقتي که خاکبوس حريم تو مي شوم
دستم به چشمه هاي کرامات مي رسد
حق گفته اند فاطمة دومين تويي
اين گفته ام چگونه به اثبات مي رسد؟
از بس که از ضريح شما بر مشام جان
عطر مزار مادر سادات مي رسد
ديگر چه احتياج به مهتاب و آفتاب
تا نور گنبدت به سماوات مي رسد
گل داده است غنچة گلدان آينه
دل آشيان گرفته در ايوان آينه
 ***
دستت کريم و سفرة خيرت کثير تر
هرگز نديده ايم ز تو دستگير تر
نائل به فيض کسب مقامات مي شود
در محضر تو هر که شود سر به زير تر
مي گفت شاعري که بهشت است مرقدت
نه  نه ، بهشت نه ! به خدا بي نظير تر
گل پوش مي شود حرم آسماني ات
با فرشي از دو بال ملائک حرير تر
با مقدم تو باغ بهار است هر کجا
حتي هزار مرتبه از قم کوير تر
نقش بهار ، در حرمت بسته مي شود
گل ، مات گلعذاري گلدسته مي شود
 ***
از نسل کوثري که شد اين شوره زار ها
از برکت حضور شما چشمه سار ها
در ساية تو جلوة خورشيد پا گرفت
اين انقلاب از تو و اين افتخار ها
صبحي اگر دميده ، ز نور نگاه توست
رونق نداشت بي تو در اينجا ، بهار ها
از بس سبد سبد گل ايمان چکيده است
از آسمان لطف تو بر کوچه سار ها
از سفره هاي جود تو احسان گرفته اند
همواره زائران تو و همجوار ها
اين سايه را تو بر سر من مستدام کن
با جلوه هاي معرفتت آشنام کن
***
آسيه آمده به ديارت ز سمت نيل
يا از حجاز مي رسدت همسر خليل
از شرق و غرب عالم امکان رسيده اند
امشب به دستْ بوسيتان بانوان ايل
ديگر عجيب نيست اگر جا گرفته اند
حتي فرشته هاي مقرب چو جبرئيل
امشب به سينه آرزويي موج مي زند
بانو اگر ضريح تو را بسته ام دخيل
چشم اميد ما همه بر دستهاي توست
فردا که مي رسد همه جا بانگ الرحيل
آسوده خاطران هياهوي محشريم
تا زائران دختر موسي بن جعفريم
 ***
تنها نه نامه هاي شفاعت بدست توست
بانوي من شفاعت جنت بدست توست
مريم ترين عفيفه و قدّيسه اي شما
معصومه اي و کوکب عصمت بدست توست
تا شأن توست لايق تفسير هل أتي
يعني کريمه اي و کرامت بدست توست
هر شب دخيل پنجره هايت ، هزار دل
آخر کليد هاي اجابت بدست توست
پر مي زند به سينة من شوق کربلا !
بانوي من جواز زيارت بدست توست
کي مي شود که بال و پرم را تو وا کني
دل را دوباره زائر کرب و بلا کني

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]