عبدالعظیم حسنی رحلت بدون نغمه شوّال شد محرّم و ری گشت كربلاغلامرضا سازگار

اي دامن مدينه ري ، كربلاي تو
 اي اهل فيض تشنه ی جام ولاي تو
ريحانه امام حسن ، سيدالكريم
اي اوفتاده جود و كرامت به پاي تو
مدح تو را امام زمان تو گفته است
من كيستم كه مدح بگويم براي تو
نجل كريم آل محمّد(ص) تويي تويي
تنها نه اهل ري همه عالم گداي تو
ماه حسن ، كه نور گرفتند اهلبيت
از آفتاب روي محمّد(ص) نماي تو
جسم مطّهر تو و آغوش خاك ري
بردار سر كه در دل ما هست جاي تو
آيات وحي در نفس روح پرورت
علم حديث درسخن دلرباي تو
بر اهل ري نه ، بر همه عالم وجود
واجب بود زيارت صحن و سراي تو
بر زائري درود كه گردد به دور تو
بر شاعري سلام كه گويد ثناي تو
بر اهل ري سلام كه همسايه تواند
بر شهر ري درود كه شد نينواي تو
در موج فتنه هاي اجانب خدا گواست
ايران نيازمند بود بر دعاي تو
نبود عجب كه هر شب و روز اولياي حق
آرند سجده بر حرم با صفاي تو
بيمار نا اميد ز درمان ، به صد اميد
رو آورد به جانب دارالشّفاي تو
بوي بقيع مي وزد از خاك تربتت
اي نجل مجتبي كه دو عالم فداي تو
پرواز مي كند دل اهل ولا مدام
چون مرغ جان به جانب دارالولاي تو
همچون كبوتران حريمت فرشتگان
گردند دور گنبد و گلدسته هاي تو
با مكتب ائمه اطهار آشناست
هر كس به هر طريق شود آشناي تو
تو سيدالكريمي و ما سائل درت
بسته به هم حوائج ما و عطاي تو
دردا كه از جنايت عباّسيان دون
هر صبح و شام خون جگر شد غذاي تو
ترك مدينه گفتي و وارد به ري شدي
ري هم گريست بر تو و انزواي تو
گرد عزا نشست به رخسار اهل ري
در خاك تيره رفت چو قدّ رساي تو
شوّال شد محرّم و ري گشت كربلا
در روز رحلت تو و بزم عزاي تو
پرواز كرد روح شريفت ز تن ولي
ديگر نشد بريده گلو از قفاي تو
تشييع گشت پيكر پاكت به احترام
خورشيد ني نگشت رخ دلرباي تو
پيچيده شد درون كفن جسم اطهرت
ديگر نشد حصير كفن از براي تو
بر خاك سر نهادي و ديگر كسي نزد
چوب جفا به لعل لب جانفزاي تو
تا چشم ابر ، باران ريزد به پاي گل
«ميثم» هماره اشگ فشاند به پاي تو

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]