فاطمه الزهرا - - -- - -درد مادر شده بی درمونرضا تاجیک

واي، بابامون خونه نشينه      سينه هاي ما غمينه
ذكرمون فقط همينه     مادر،مادر،مادر
واي،آسمون و غم گرفته     دوباره دلم گرفته
در خونه دم گرفته   مادر،مادر،مادر
مادر   مادر   مادر   مادر 
دلامون خسته حال و گريون    حال ليلي شبيه مجنون
ديگه داره باورم مي شه كه   درد مادر شده بي درمون
آره اين بازي تقديره   دستاش و دست اجل مي گيره 
اي خدا يكي به دادم برسه        مادر من داره مي ميره
مادر   مادر  
-------------
واي، مادرم خيلي جوونه          مقصد اون آسمونه
حيفه كه بره به خونه         مادر،مادر،مادر
واي، دنيا رو مي بينه تيره    ميگيره وضو جبيره
با يه دست قنوت مي گيره   مادر،مادر،مادر
مادر   مادر   مادر   مادر 
موهاي من شده آشفته    مي خوام آهي بكشم با فرياد
موهام و مي خواست كه شونه بزنه  ولي شونه ز دستش افتاد
رفته مهتاب به پشت پرده     رو جبينش گلاب سرده
بين هر جمله اش يك آهه     دوري از غصه ها و درده
مادر   مادر  
-----------------
واي، بين اين همه دسيسه        با غم و غصه انيسه
بالشش ز اشك خيسه      مادر،مادر،مادر
واي، شفا از يزدان گرفته    رو سينه ش قرآن گرفته
بوي الرحمن گرفته     مادر،مادر،مادر
مادر    مادر    مادر   مادر
ستاره تو چشم اون مهمونه    گمونم يه چيزايي مي دونه
چشماي بي توون مادر         غزل رفتن و مي خونه
هر كي اومد عيادت او           برا مادر فاتحه اي خونده  
به خدا از  رخ  خورشيدش      ديگه جز سايه اي نمونده
مادر   مادر  
------------
واي، داره دق مي كنه بابا          پريشونه برا فردا
ديگه مي شه زار و تنها        مادر،مادر،مادر
واي، موعد راز و نيازه    سر اين غصه درازه
بابامون تابوت مي سازه     مادر،مادر،مادر
مادر   مادر    مادر    مادر
شب آخر ميون  غصه     پدرو مادرم كه هم دردن
تا دلاشون خنك شه با هم     تا سحر گريه ها مي كردن
مادرم گفت به بابا با آه     ديگه از غم به شور و شينم
همه بچه هام جاي خود     جون تو و جون حسينم
مادر    مادر

رضا تاجیک
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]