مسلم بن عقیل - - -- - -غزل شهادت- - -

 اين خلق نابكار به ما پشت پا زدند
 در ابتداي راه، حقيرانه جا زدند

 ما را به چند كيسه ي درهم فروختند
 مولا ميا به كوفه،كه قيد تو را زدند

 از پشت بام بر سر اين پيك نامه بر
 با خنده سنگ هاي زمخت جفا زدند

 هرسنگشان دقيق به لب مي خورد حسين
 از آن هزار سنگ،يكي را خطا زدند!؟

 آن هم كه خورد گوشه ي پيشانيم،ولي
 با قصد امتحان به جبين شما زدند

 تا روي ميخ جلوه نمايي كند سرم
 از خون به گيسوان سپيدم حنا زدند

 افتادم از بلندي و غضروف هاي من
 با لحن جانگداز، شما را صدا زدند

 اما سه هفته بعد شنيدم ز روي دار
 طبل شروع غائله ي كربلا زدند

وحید قاسمی

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]