فاطمه الزهرا شهادت ، ولادت بدون نغمه ای حضرت مونث در جمع مردهاحجت الاسلام و المسلمین رضا جعفری

اي حضرت مونث در جمع مردها
اي نازک شکستني اينجا کجا شما؟
اي سيب نو ظهور ، نزول شما بخير
خوش آمديد از سفر از باغ از خدا!!
اوقات زير سايه ي طوبا چطور بود؟
اينجا جهنم است نپرسيد حال ما
چهل سال منتظر شده يک مرد بي پسر
از شاخه ات بچيند و بي هيچ ادعا...
حالا که تشنه ميشودت چشمه ميشوي
وقتي گرسنه ميشودت ميشوي غذا
نه ماه صبر کردي و نه سال زندگي
نه سال عاشقي کن و اين بيست و هفت را
يک سفره کن به وسعت باغ فدک ، زمين
دعوت کن از تمام اهالي روستا
يکتايي و بدون مثل ، مثل هيچکس
مثل علي - که شوهرتان - مثل مصطفا
تو با ظهور اين دو نفر مو نميزني
خانم بگو شما يکي هستيد يا سه تا؟
هم بوي ياس داري و هم بوي سيب و به
ميخواستم ببويمت اي گل جدا جدا
هر روزنورميخورد از چشمهايتان
سياره ي گرسنه ، خورشيد ناشتا
تو کار خانه ميکني اما بدون دست
بر خاک راه ميروي اما بدون پا
خسته شدييد از اين همه کثرت از اين نزول
خسته شديد از تو و من، او، شما و ما
تاول زده است دست شما خاک بر سرم
دستاس را بمن بده خانم چرا شما؟
آيا کسي بدون وضو دست زد به تو؟
اي سيب ، گونه هاي تو سرخ از حيا چرا؟
من پهلوي تو هستم و تو چشمهاي من
من ضربه ميخورم و تو باقي ماجرا...

شاهکاري از حاج رضا جعفري

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]