فاطمه الزهرا کوچه بدون نغمه حکایت گل پرپریوسف رحیمی

تفسير رنجنامة کوثر نگفتني است
تشريح حادثات مکرر نگفتني است
مبناي روضه خواندن ما بر کنايه است
باور کنيد روضة مادر نگفتني است
وقتي که با اشاره اي از دست مي رويم
شرح تمام روضه که ديگر نگفتني است
حالا بماند آن همه غربت نشيني اش
دلتنگيِ فراق پيمبر نگفتني است
آري سه ماه خون جگر خورد و دم نزد
از قصه اي که سخت تر از هر نگفتني است
بهتر که حرف کوچة دلواپسي نشد
اصلاً حکايت گل پرپر نگفتني است
جريان گوشوار شکسته براي بعد
مرثيه هاي خاکي معجر نگفتني است
او رفت و درد هاي دلش نا شنيده ماند
تفسير رنجنامة کوثر نگفتني است
با بال اشک سمت حرم پر کشيده ايم
شوق طواف مرقدش آخر نگفتني است !

يوسف رحيمي

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]