بي روي تو از آمده و نآمده سيريم چون پنجره در پنجه ي ديوار اسيريم
سهل است دل ساده ي مان را بسپاريم سخت است دلي را که سپرديم بگيريم
اين شوق نه امروز پديد آمده در ما ما منتظر مقدمت از روز غديريم
اينک نه بهار و نه زمستان و نه پاييز فرقي نکند در نظر ما که کويريم
زين جمعه و آن جمعه شمردن جگرم سوخت اين قسمت ما نيست نبايد بپذيريم
پروازکنار تو اگر قسمت ما نيست اي کاش درون قفس خويش بميريم
محسن عابدي جزي