رقیه سادات شهادت بدون نغمه مریم ترین کنیز خدامحسن حنیفی

دنیا برای درک مقامش محقر است
او بارگاه جلوه آیات کوثر است

مریم ترین کنیز خدا در خرابه ها
گریان ذبح تشنه ی خود مثل هاجر است

ممسوس ذات حضرت پروردگار شد
مستغرق صفات جمالی این سر است

با مد آه او همه معراج میروند
سیر و سلوک فاطمه ها، اشک محور است

سیلی که خورد نرگس چشمش شهید شد
اما هنوز چشم ترش نازپرور است

چشم و چراغ قافله گم شد میان دشت
شرح مصیبتش چقدر زجر آور است

عمه بنفشه های تنش را شمرد و گفت
با لاله های پیکر بابا برابر است

بابا که گوشواره ی عرشی فاطمه است
گریان گوشواره ی خونین دختر است

بانی قتل حوریه، بازار شام شد
بانی قتل حوریه، چوب ستمگر است

حتی برای دفن تنش بوریا نبود
تشییع پیکرش ز پدر بی ریا تر است

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]