اجتماعی - سیاسی ، امام و رهبری - - -بدون نغمه تاریخ به سبک تغزلعلیرضا خاکساری

مضمون به ذهن حضرت شاعر خطور کرد
شعری برای عبرت ما جفت و جور کرد
تاریخ را به سبک تغزل مرور کرد
در واژه ها دوباره حقیقت ظهور کرد
آری حقیقتی که از آن کم سروده ایم
در گیر و دار قافیه مبهم سروده ایم

حق و حقیقتی که شروع قیام شد
خیلی گران برای پدرها تمام شد
با اشک مادر شهدا احترام شد
در سفره های خالی ما فیض عام شد
این آیه های بيّنه روشنگری کند
تاریخ را ورق زده یادآوری کند

دیروز قحط "حریت" و "اختیار" بود
مشی و مرام سلطه گران آشکار بود
بی مایه ای به گرده ی مردم سوار بود
آزادگی مغایر آن روزگار بود
دیروز اسیر غم به رهایی نمیرسید
داد ستم کشیده به جایی نمیرسید

دیروز عصر غیرت و انسانیت نبود
قی کردن حیا و شرف معصیت نبود
در شهر تیره صحبت مشروعیت نبود
در کوچه ی محله مان امنیت نبود
ناموس شیعه تجربه کرد اضطراب را
یادم نرفته قصه ی "کشف حجاب" را

دیروز مکتب نبوی دولتی نداشت
غیر از حکومتی علوی، حاجتی نداشت
این تکیه و حسینیه ها حرمتی نداشت
طاغوت بود و جبهه ی حق قدرتی نداشت
جز صبر که روایت تازه نداشتیم
احیای فاطمیه ؟ اجازه نداشتیم

تا اینکه شهر را تب بالا فراگرفت
هر کوچه را شمیم مسیحا فراگرفت
روح خدا زمین و زمان را فراگرفت
 درس از مرام حضرت زهرا فراگرفت
این ناخدا که در دل طوفان بلند شد
با اقتدا به شاه شهیدان بلند شد

لشگر که در میانه ی میدان درست کرد
سرشار از صلابت و ایمان درست کرد
"طیب" سرشت ، صاحب وجدان درست کرد
او مکتبش بهشتی و چمران درست کرد
از وارثان سفره ی پربار انقلاب
صدها درود هدیه به معمار انقلاب

امروز زیر سایه ی دین پاگرفته ایم
از دشمن ابتکار عمل را گرفته ایم
در صدر فاتحان زمان جاگرفته ایم
 امروز زهر چشم ز دنیا گرفته ایم
دیگر به زور و ظلم و ستم تن نمیدهیم
در معرکه مجال به دشمن نمیدهیم

امروز نان دشمن اسلام آجر است
بازار از مساجد و از مسجدی پر است
از بچه های فاطمه ابلیس دلخور است
امروز روز عفت و تکریم چادر است
ارزان به شمر و حرمله ها سر نمیدهیم
سر میدهیم، یک نخ معجر نمیدهیم

امروز جاده های حرم تا حرم زدند
بر بام هر حسینیه  صدها علم زدند
بر هر کتیبه یک غزل از محتشم زدند
در بزم روضه محشر کبری رقم زدند
امروز لرزه بر همه عالم می افکنیم
هر فاطمیه بر سر و بر سینه میزنیم

بعد از خدا قسم به الفبای انقلاب
جانی دوباره داده مسیحای انقلاب
دیگر چه گویم از برکت های انقلاب
ماییم و صبح روشن فردای انقلاب
این انقلاب مظهر الطاف مادر است
این مرز و بوم کشور زهرا و حیدر است

امشب کنار رهبرمان گریه میکنیم
با اعتقاد و باورمان گریه میکنیم
بر آن چه آمده سرمان گریه میکنیم
تنها برای مادرمان گریه میکنیم
آتش گرفته پشت در بسته فاطمه
تاول نشسته در کف هر دست فاطمه

افتاده است و بال و پرش درد میکند
از ضربه، پلک چشم ترش درد میکند
دستار بسته است و سرش درد میکند
ای وای مادرم! کمرش درد میکند
روزی که بین شعله ی نمرود پا گذاشت
حوریه ی بهشت خدا بار شیشه داشت

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]