جعفر الصادق شهادت زمینه به رنگ خونه چشمای منمیلاد قبایی

پیر و زمینگیر باشی، چقدر بده بدن آزارت
بشه ز غصه گریه کارت، نباشه هیچکسی هم ، یارت
بدتر از اون اینه که، تو خونتم بمونی تنها
فقط بگی تو اوج غم ها، دیگه بریدم از این دنیا
به رنگ خونه چشمای من     داره میریزه اشکای من
بگم که نیمه شب سجاده       کشیدن از زیر پای من
واویلا ، واویلا ۲

 

پر شده از نامحرم، تو خونه ای که محرم داره
چشام یه آسمون غم داره، دلم دوباره ماتم داره
داغ دلم شد تازه، با آتیش اومدن تو خونم
میریزه اشک غم رو گونم، به یاد مادر دلخونم
به یاد اون دری که میسوخت     مدینه مادری که میسوخت
مغیره و صدای سیلی          تو کوچه حیدری که میسوخت
واویلا ، واویلا ۲

 

نیمه ی شب دیدم که، اهل و عیالمو آزردن
به سمت من هجوم آوردن، بگم منو چه جوری بردن
پای پیاده تنها، خدا میدونه که جون دادم
به آسمون رسید فریادم، یاد سه ساله ای افتادم
همون سه ساله ای که تو شام   فقط بهش می دادن دشنام
دیده به روی نی باباشو         که می زنن با سنگ از رو بام
واویلا ، واویلا ۲

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]