قاسم بن الحسن - - -- - -زمزمه - واحد حضرت عبدالله بن الحسن*بگو هنوز دير نشده**رضا تاجیک**- - -

رسيده ام كنار تو      بگو هنوز دير نشده
صدام بزن گلوت هنوز    نشون شمشير نشده
ولي لباي نيزه ها     زبوسيدن سير نشده
گذشته ام از همه هستم    من آخرين يار تو هستم
نعم الاميرم      برات بمیرم     رسيده ام كنار قتلگاه تو
نگاه به جسمم   ننداز عمو جون   مي خوام بشم پناه و تكيه گاه تو
ناله  مادر      مي رسه از گوشه گودال       حسين غريب مادر
مادري جوون     پيرشده اون، قدر پنجاه سال    حسين غريب مادر
ضجه مي زنه   هر لحظه داره ميره از حال   حسين غريب مادر
............................
زبون لعن من عمو     حريف صدتا لشگره
كمي تحمل كن عمو    اين ضربه هاي آخره
ساقي تو يادم داده    بي دست پريدن بهتره
آرزومه مي دوني سالار    كه يه روزي بشم علمدار
دل بي قرارم      دارم مي بارم    ميخوام كه خون زخمت و بند بيارم
هزارتا گل زخم    داري به پيكر    عمو منم يه دست كه بيشتر ندارم
سرزنش مكن    عمو جونم، من يه عاشقم    جدا نمي شم از تو
بین دشت گل        منم یه شاخه شقايقم         جدا نمي شم از تو
بشنو بين خون         ترانه لا أُفارقم                جدا نمي شم از تو
..............................
چشاي بي قرار من    داره برات خون مي باره
دلم به زنده موندنت   ديگه اميدي نداره
نميذارم كسي پاشو      رو سينه تو بذاره
من با پدر يه عهدي بستم    تا آخرش كنارت هستم
حرمله ديگه   اينجا چي ميخواد   بازم به دست گرفته تير سه پرو
بازم مي پرسه     از عمر سعد    هدف بگيرم پدر و يا پسرو
گرچه مي دونم      پر از جراحت شدي اما      نفس بكش ثارا...
از ميون اين       شمشير و نيزه شكسته ها     نفس بكش ثارا...
اي عمو جونم      آروم بشه تا دل زهرا      نفس بكش ثارا...

رضا تاجیک
دریافت سبک
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]