فاطمه الزهرا شام غریبان نوحه چون شمع و آبم می کنیسید محسن حسینی

اي شمع خاموش علي چون شمع و آبم مي کني
با رفتنت از خانه ام خانه خرابم مي کني
با اشگ ديده شستم شبانه     هم جاي سيلي هم تازيانه
مظلومه زهرا (3)
اي يار بيمارم مرو شمع شب تارم مرو
خيزو ببين صدها گره افتاده بر کارم مرو
يار جوانم اي قد کمانم      تو داده اي جان من نيمه جانم
مظلومه زهرا (3)
اي من بقربان تو از ديده خون افشاندمت
کي مي رود از ياد من در بين کوچه ماندنت
بر غربت من کردي نظاره     کردي سلامم تو با اشاره
مظلومه زهرا (3)
اي لاله ام خيز و ببين من خونجگر چون لاله ام
آه تو آتش زد مرا اي يار هجده ساله ام
تا کي دو زانو بغل بگيرم   رفتي دعا کن من هم بميرم
مظلومه زهرا (3)

سيد محسن حسيني
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]