فاطمه الزهرا شهادت زمزمه نُه ساله بودمرضا تاجیک

نُه ساله بودم كه از خونه ی پیمبر تو خونه ی حیدر قدم گذاشتم
در نُه بهار عشق زندگی می كرديم و بندگی می كرديم و غمی نداشتم
علی مرد زندگیم بود - علی اوج بندگیم بود
علي تاج سرم بود

*****
ما بین این نُه سال خواهشی نمی كردم ز مرد پُر دردم امیر لاهوت
این آخر اما مرگ از خدا خواستم ز مرتضی خواستم فقط یه تابوت
علی خجلت زمن كشیده - علی رنگ از رخش پریده
علي تاج سرم بود
*****
ما بین این نُه سال جز به سَروَر و آقا یا علی ولی الله صداش نكردم
دستم شكست اما توی راه دلداری شرمنده ام كاری براش نكردم
علی صاحب ذوالفقاره - ولی غریب روزگاره
علي تاج سرم بود

رضا تاجيك
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]