رقیه سادات شهادت زمزمه یزید و شرابیاسین زندی

حالم خرابه / چند روزه جامون دادن توو خرابه
حالم خرابه / هیچکی نمیتونه اینجا بخوابه
حالم خرابه / ناراحتیم از یزید و شرابه
می‌خندید و - روی لبهات - بی حد میزد
به عمو هم حرف بد میزد

 

ای نور دیده / وقت وصال منو تو رسیده
ای نور دیده / انگار یکی روی سینه ت پریده
ای نور دیده / کی رگهاتو انقده بد بریده؟
نمی پرسم - چرا بابا - خاک آلودی!!؟
میدونم توی تنور بودی

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]