“سربند”
عالیجناب
از ذره کمترم من ای آفتاب
خورشید کربلا بر قلبم بتاب
یابن بوتراب ۲
ای در هوای تو جانم / تا با توام مسلمانم
غیر از تو را نمیخوانم / حسین جانم ۲
جان سینه زن فدای تو
کی رسم به کربلای تو
ای غریب کربلا حسین ۴
ای کربلا
اینجا قرار من باشد با خدا
باید زنم در این صحرا دست و پا
ای کرببلا ۲
تشنه به خون ما اینجاست / جولان نیزهها اینجاست
جاری به خاکها خونِ / خدا اینجاست ۲
وعده داده جد من به من
میشوم غریب این وطن
از آسمان
آید صدای بانویی قدکمان
زینب به زیر لب میگوید امان
از این ساربان ۲
دلشوره دارد این خواهر / ترسم که در بر مادر
این ساربان بَرد انگشت و انگشتر
گریه میکنم برای تو
جان زینبت فدای تو