من رجزخوانم و با شور و شعَف می گویم
که سُلِیمانِیَم و فِیضِ شهادت جویم
ریشهی داعش و صَهیون بِکَنم با یک ذِکر
"یا علی" گویم و عالَم ز فِتن می شویم
رهبرم چون که دهد اِذن که جانم بدهم
ره به میدان نه به پا، بلکه به سَر می پویم
صحبت از سر شده، ما را ز چه می ترسانید
که خضاب است ز خونم همه موی و رویم
اِرباً اِربا به رَهِ دوست شدن، وَه چه خوش است
عِطرِ سیب از حرم خونِ خدا می بویم